امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Screaming

American: ˈskriːmɪŋ British: ˈskriːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    screamed
  • شکل سوم:

    screamed
  • سوم‌شخص مفرد:

    screams

معنی‌ها

adjective B1
جیغ‌زننده، جارزن، جیغ‌جیغو، اهل جیغ و داد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective
تکان دهنده، چشمگیر، شگفت آور
adjective
خنده آور، خندهآورنده، روده بر کننده، قهقهه انگیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد screaming

  1. verb To proclaim in a blatantly startling way
    Synonyms:
    shrieking shouting blaring
  1. adjective Marked by or causing boisterous merriment or convulsive laughter
    Synonyms:
    shrieking screeching hilarious squealing uproarious
  1. noun Sharp piercing cry
    Synonyms:
    screech screeching shriek shrieking scream
  1. verb Utter a sudden loud cry
    Synonyms:
    crying screeching shrieking shouting yelling squalling caterwauling yowling wailing vociferating screaking ululating hollering squealing calling shrilling roaring protesting howling bellowing
    Antonyms:
    whispering

ارجاع به لغت screaming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «screaming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/screaming

لغات نزدیک screaming

پیشنهاد بهبود معانی