گذشتهی ساده:
screamedشکل سوم:
screamedسومشخص مفرد:
screamsوجه وصفی حال:
screamingشکل جمع:
screamsجیغ زدن، فریاد زدن، جیغ جیغ کردن، ناگهانی گفتن، با صدای بلند گفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
She screamed for help.
جیغ زد و کمک خواست.
As soon as she saw the mouse, she screamed.
تا موش را دید جیغ زد.
She screamed with laughter.
بلند زد زیر خنده.
The cold wind screamed through the trees.
باد سرد از بالای درختان سوتزنان رد میشد.
The speaker screamed himself hoarse.
سخنران آنقدر با صدای بلند حرف زد که صدایش گرفت.
Our growing cities are screaming for water.
شهرهای درحال رشد ما برای آب فریاد میزنند.
Newspapers screamed for reforms.
روزنامهها سخت خواستار اصلاحات بودند.
Newspaper headlines screamed the news.
سرعنوانهای روزنامهها آن خبر را با هیاهو اعلام کردند.
جیغ، فریاد، ضجه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her scream filled the house.
جیغ او خانه را پر کرد.
the dying patient's painful screams
نعرههای حاکی از درد بیمار در حال مرگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scream» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scream