گذشتهی ساده:
criedشکل سوم:
criedسومشخص مفرد:
criesوجه وصفی حال:
cryingشکل جمع:
criesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دست کم گرفتن، کوچک شمردن، خوار شمردن
لغو کردن، زیر قول خود زدن، جا زدن، حرف خود را پس گرفتن
1- فریاد برآوردن، داد زدن 2- (با صدای بلند یا به طور آشکار) شکوه کردن، اعتراض کردن
به شدت نیاز داشتن، سخت خواستن
نزد عموم ارج و منزلت یافتن، ستودن، زیاد تعریف کردن
1- مسافت زیاد، راه دور 2- کاملاً متفاوت
(عامیانه) آه و ناله کردن، سوخته کنی کردن
از ته دل گریستن، از دیده خون باریدن
(بیشتر در مورد سگ شکاری) در تعقیب شکار، با اشتیاق دنبال کسی یا چیزی (رفتن)
زمین تا آسمان فرق داشتن، بسیار متفاوت بودن
غصهی گذشته و فرصتهای ازدسترفته را خوردن، بیهوده زاریدن، غصهی الکی خوردن، حسرت گذشته را خوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cry