با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hawk

hɒːk hɔːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hawked
  • شکل سوم:

    hawked
  • سوم شخص مفرد:

    hawks
  • وجه وصفی حال:

    hawking
  • شکل جمع:

    hawks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی باز (نوعی پرنده‌ی شکاری)
    • - The hawk soared through the sky.
    • - باز در آسمان اوج گرفت.
    • - A hawk perched on a tree branch.
    • - بازی روی شاخه‌ی درخت نشست.
  • noun countable
    ستیزگر، جنگ‌طلب، ستیزگرا
    • - The hawk believed that war was necessary to protect national security.
    • - ستیزگر بر این عقیده بود که جنگ برای حفاظت از امنیت ملی لازم است.
    • - The hawks were in favor of bombing.
    • - ستیزگرایان طرف‌دار بمباران بودند.
    • - The hawk advocated for military intervention.
    • - جنگ‌طلب طرفدار مداخله‌ی نظامی بود.
  • verb - transitive
    دوره‌گردی کردن، دست‌فروشی کردن
  • verb - intransitive verb - transitive
    شکار کردن
  • verb - transitive
    شیرجه زدن، حمله کردن
    • - Birds were hawking after insects.
    • - پرندگان شیرجه‌زنان به حشرات حمله می‌کردند.
  • verb - transitive
    سرفه کردن، خلط انداختن، سینه را صاف کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hawk

  1. noun a warlike person
    Synonyms: war hawk, militarist, chauvinist, jingoist, belligerent, warmonger, chauvin, jingo,
    Antonyms: dove

ارجاع به لغت hawk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hawk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hawk

لغات نزدیک hawk

پیشنهاد بهبود معانی