شکل جمع:
belligerentsصفت تفضیلی:
more belligerentصفت عالی:
most belligerentپرخاشجو، ستیزهجو، پرخاشگر (شخص)، پرخاشجویانه، ستیزهجویانه (رفتار و غیره)
The belligerent driver honked his horn.
رانندهی پرخاشجو بوقش را به صدا درآورد.
Her belligerent attitude made it clear that she was not interested in finding a peaceful resolution.
نگرش پرخاشجویانهی او بهوضوح نشان داد که علاقهای به یافتن راهحل مسالمتآمیز ندارد.
در حال جنگ، متخاصم (کشور و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the belligerent countries
کشورهای در حال جنگ
The belligerent's actions sparked international condemnation.
اقدامات این کشور متخاصم محکومیت بینالمللی را به دنبال داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «belligerent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belligerent