با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Helping

ˈhelpɪŋ ˈhelpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    helped
  • شکل سوم:

    helped
  • سوم شخص مفرد:

    helps
  • شکل جمع:

    helpings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • countable
    کمک، یاری، یک وعده یا پرس خوراک
    • - We decided to give them a helping hand.
    • - تصمیم گرفتیم به آن‌ها دست یاری بدهیم.
    • - He ate three helpings of the vegetable dish all by himself.
    • - او به تنهایی سه پرس از خوراک سبزی را خورد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد helping

  1. noun portion of food
    Synonyms: allowance, course, dollop, meal, order, piece, plateful, ration, serving, share

لغات هم‌خانواده helping

ارجاع به لغت helping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «helping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/helping

لغات نزدیک helping

پیشنهاد بهبود معانی