آخرین به‌روزرسانی:

Plateful

ˈpleɪtfʊl ˈpleɪtfʊl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به‌قدر یک بشقاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He eats rice by the plateful.

او بشقاب بشقاب برنج می‌خورد.

two platefuls of rice

دو بشقاب پلو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plateful

  1. noun the quantity contained in a plate
    Synonyms:
    plate

ارجاع به لغت plateful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plateful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plateful

لغات نزدیک plateful

پیشنهاد بهبود معانی