فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Plateful

ˈpleɪtfʊl ˈpleɪtfʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • به‌قدر یک بشقاب
    • - He eats rice by the plateful.
    • - او بشقاب بشقاب برنج می‌خورد.
    • - two platefuls of rice
    • - دو بشقاب پلو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد plateful

  1. noun The quantity contained in a plate
    Synonyms: plate

ارجاع به لغت plateful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plateful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plateful

لغات نزدیک plateful

پیشنهاد بهبود معانی