امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Helpless

ˈhelpləs ˈhelpləs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more helpless
  • صفت عالی:

    most helpless

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بیچاره، درمانده، فرومانده، ناگزیر، زله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a helpless widow
- بیوه زن بینوا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد helpless

  1. adjective incapable, incompetent; vulnerable
    Synonyms:
    abandoned basket-case debilitated defenseless dependent destitute disabled exposed feeble forlorn forsaken friendless handcuffed impotent inefficient inexpert infirm invalid over a barrel paralyzed pinned powerless prostrate shiftless tapped tapped out unable unfit unprotected up creek without paddle weak with hands tied
    Antonyms:
    able capable competent enterprising independent resourceful skilled strong

لغات هم‌خانواده helpless

  • verb - transitive
    help

ارجاع به لغت helpless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «helpless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/helpless

لغات نزدیک helpless

پیشنهاد بهبود معانی