معنی unprotected به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌʌnprəˈtektɪd ˌʌnprəˈtektɪd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آسیب‌پذیر، بدون محافظ، بی‌پناه، بی‌دفاع، حمایت‌نشده

- Translation (unlike the law, accountancy, medicine, and to a large extent pharmacy) is in many domains an unprotected profession.

- «ترجمه» برخلاف حقوق، حسابداری، پزشکی و تا حد زیادی داروسازی، از بسیاری جهات، شغلی آسیب‌پذیر محسوب می‌شود.

- Part-time workers are unprotected by this law.

- کارگران پاره‌وقت، زیر چتر حمایتی این قانون، قرار ندارند.

adjective

(مسائل جنسی) محفاظت‌نشده

- unprotected sexual intercourse

- رابطه‌ی جنسی حفاظت‌نشده

- Infertility is the failure to conceive after one or more years of regular unprotected sexual relationship.

- ناباروری، به باردار نشدن پس از یک یا چند سال رابطه‌ی جنسی منظم و محافظت‌نشده گفته می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unprotected

adjective defenseless

Synonyms: caught, endangered, exposed, helpless, indefensible, in the line of fire, like a sitting duck, naked, open, out on a limb, powerless, pregnable, unarmed, unguarded, unsafe, vulnerable, weak, wide open

ارجاع به لغت unprotected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «unprotected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unprotected

لغات نزدیک unprotected

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی