غیرمسلح
The unarmed civilian approached the soldiers with his hands raised in surrender.
غیرنظامی غیرمسلح درحالیکه دستانش را به نشانهی تسلیم بالا آورده بود، به سربازان نزدیک شد.
In war zones, the protection of unarmed civilians should always be a priority.
در مناطق جنگی، حفاظت از غیرنظامیان غیرمسلح باید همیشه در اولویت باشد.
غیرمسلحانه (سرقت و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The suspect was arrested for attempted unarmed robbery.
مظنون به اتهام تلاش برای سرقت غیرمسلحانه دستگیر شد.
The security camera captured the entire unarmed robbery.
دوربین امنیتی کل سرقت غیرمسلحانه را ثبت کرده است.
بیخار، بیتیغ (گیاه) بیپنجه (جانور)
The butterfly landed lightly on the unarmed flower petal.
پروانه بهآرامی روی گلبرگ گل بیخار نشست.
The unarmed kitten played with a ball of yarn.
بچهگربهی بیپنجه با توپ کاموا بازی میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unarmed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unarmed