فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unarmed

ʌnˈɑːrmd ˌʌnˈɑːmd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

غیرمسلح

The unarmed civilian approached the soldiers with his hands raised in surrender.

غیرنظامی غیرمسلح در‌حالی‌که دستانش را به نشانه‌ی تسلیم بالا آورده بود، به سربازان نزدیک شد.

In war zones, the protection of unarmed civilians should always be a priority.

در مناطق جنگی، حفاظت از غیرنظامیان غیرمسلح باید همیشه در اولویت باشد.

adjective

غیرمسلحانه (سرقت و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The suspect was arrested for attempted unarmed robbery.

مظنون به اتهام تلاش برای سرقت غیرمسلحانه دستگیر شد.

The security camera captured the entire unarmed robbery.

دوربین امنیتی کل سرقت غیرمسلحانه را ثبت کرده است.

adjective

بی‌خار، بی‌تیغ (گیاه) بی‌پنجه (جانور)

The butterfly landed lightly on the unarmed flower petal.

پروانه به‌آرامی روی گلبرگ گل بی‌خار نشست.

The unarmed kitten played with a ball of yarn.

بچه‌گربه‌ی بی‌پنجه با توپ کاموا بازی می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unarmed

  1. adjective disarmed
    Synonyms:
    vulnerable helpless powerless unprotected exposed defenseless unguarded open naked weaponless like a sitting duck wide open unshielded hands tied indefensible

ارجاع به لغت unarmed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unarmed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unarmed

لغات نزدیک unarmed

پیشنهاد بهبود معانی