برهنه، عریان، عاری، لخت
We come to the world naked and we go naked.
برهنه به دنیا میآییم و برهنه میرویم.
with naked feet
با پای برهنه
He was naked to the waist.
او تا کمر لخت بود.
a naked wall
دیوار لخت
naked aggression
تجاوز آشکار
(شمشیر) آخته، (سلاح) از نیام کشیده، از غلاف کشیده
a naked sword
شمشیر آخته (یا برهنه)
(دیوار و غیره) خالی (از تزیینات)
بیشائبه، صاف و پوست کنده، رک و راست
the naked truth
حقیقت بیشائبه
(چشم) غیر مسلح، بدون کمک میکروسکوپ یا تلسکوپ
It is not visible to the naked eye.
با چشم غیرمسلح قابل رؤیت نیست.
He was unwilling to slay the naked soldier.
او نمیخواست سرباز غیرمسلح را بکشد.
حقوق فاقد ارزش قانونی، نامعتبر، بیاعتبار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
a naked contract
قرارداد بیاعتبار
گیاهشناسی برهنه (بدون برگ یا جام گل یا تخمدان و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
Once again winter made the trees naked.
زمستان دوباره درختان را عریان کرد.
بلا -، بی -
naked floors
کف اتاقهای بیفرش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «naked» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/naked