همچنین میتوان از naivety به جای naivete استفاده کرد.
شکلهای نوشتاری دیگر این لغت: naiveté و naïveté
(سخن یا عمل) سادهلوحانه، خام، سادهاندیشانه، بیریا، کودکانه، بدون حیله، بدون مکر
Her naivete led her to believe everything he said.
سخن بدون حیلهی او باعث شد که هرچه میگوید، باور کند.
His naivete about the dangers of the city put him in a risky situation.
عمل سادهلوحانهی او در مورد خطرات شهر او را در موقعیت خطرناکی قرار میدهد.
سادگی، سادهلوحی، بیریایی، خامدستی، بیریایی، عمل حاکی از زودباوری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The young girl's naivete was evident in her trusting nature.
سادگی دختر جوان در ذات قابل اعتماد او مشهود بود.
The politician's naivete about the complexities of the issue was concerning.
خامدستی این سیاستمدار در مورد پیچیدگیهای موضوع نگرانکننده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «naivete» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/naivete