با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sophistication

səˌfɪstɪˈkeɪʃn̩ səˌfɪstɪˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
آزمودگی، باتجربه، فرهیختگی، باریک‌بینی، ظرافت، آراستگی
noun
پیچیدگی، پیشرفتگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sophistication

  1. noun culture, style
    Synonyms: composure, elegance, finesse, poise, refinement, savoir faire, savoir vivre, social grace, tact, urbanity, worldliness, worldly wisdom
    Antonyms: ingenuousness, naiveté, simplicity

ارجاع به لغت sophistication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sophistication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sophistication

لغات نزدیک sophistication

پیشنهاد بهبود معانی