با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Poise

pɔɪz pɔɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
توازن، وضع، وقار، ثبات، نگاهداری، اونگ یا وزنه ساعت، وزنه متحرک، به حالت موازنه درآوردن، ثابت واداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a watch spring in perfect poise
- فنر ساعت که کاملاً میزان است
- a poise between conflicting impulses
- هم‌سنگی میان امیال متضاد
- poise of mind
- تعادل فکری
- a woman of poise and charm
- زنی متین و جذاب
- to lose one's poise
- خونسردی و متانت خود را از دست دادن
- Knowledge gives one poise and independence.
- دانش به انسان وقار و استقلال می‌دهد.
- Her arrival disturbed the poise of the meeting.
- ورود او آرامش جلسه را به هم زد.
- Rest is needed to give poise to the nerves.
- استراحت برای آرامش اعصاب لازم است.
- Native women poising baskets full of fruits on their heads crossed the river.
- زن‌های بومی در‌حالی که سبد پر از میوه روی سرخود حمل می‌کردند، از رودخانه عبور کردند.
- For a minute the eagle hung poised in the sky.
- برای لحظه‌ای عقاب در هوا معلق ماند.
- the steersman poised the boat skillfully.
- سکان‌دار با مهارت قایق را ساکن نگه‌داشت.
- The captives poised themselves for the ordeal awaiting them.
- اسیران خود را برای مشقاتی که در انتظارشان بود آماده کردند.
- The soldiers were poised for the attack.
- سربازان برای حمله آماده شده بودند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poise

  1. noun self-composure, dignity
    Synonyms: address, aplomb, assurance, balance, bearing, calmness, confidence, cool, coolness, delicatesse, diplomacy, elegance, equability, equanimity, equilibrium, grace, gravity, polish, presence, presence of mind, sangfroid, savoir faire, self-assurance, self-possession, serenity, stasis, tact, tactfulness, tranquility
    Antonyms: excitedness
  2. verb balance, suspend
    Synonyms: ballast, be ready, brood, float, hang, hold, hover, position, stabilize, stand, steady, support, wait
    Antonyms: drop, fall

ارجاع به لغت poise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poise

لغات نزدیک poise

پیشنهاد بهبود معانی