امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Poise

pɔɪz pɔɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
توازن، وضع، وقار، ثبات، نگاهداری، اونگ یا وزنه ساعت، وزنه متحرک، به حالت موازنه درآوردن، ثابت واداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a watch spring in perfect poise
- فنر ساعت که کاملاً میزان است
- a poise between conflicting impulses
- هم‌سنگی میان امیال متضاد
- poise of mind
- تعادل فکری
- a woman of poise and charm
- زنی متین و جذاب
- to lose one's poise
- خونسردی و متانت خود را از دست دادن
- Knowledge gives one poise and independence.
- دانش به انسان وقار و استقلال می‌دهد.
- Her arrival disturbed the poise of the meeting.
- ورود او آرامش جلسه را به هم زد.
- Rest is needed to give poise to the nerves.
- استراحت برای آرامش اعصاب لازم است.
- Native women poising baskets full of fruits on their heads crossed the river.
- زن‌های بومی در‌حالی که سبد پر از میوه روی سرخود حمل می‌کردند، از رودخانه عبور کردند.
- For a minute the eagle hung poised in the sky.
- برای لحظه‌ای عقاب در هوا معلق ماند.
- the steersman poised the boat skillfully.
- سکان‌دار با مهارت قایق را ساکن نگه‌داشت.
- The captives poised themselves for the ordeal awaiting them.
- اسیران خود را برای مشقاتی که در انتظارشان بود آماده کردند.
- The soldiers were poised for the attack.
- سربازان برای حمله آماده شده بودند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poise

  1. noun self-composure, dignity
    Synonyms:
    address aplomb assurance balance bearing calmness confidence cool coolness delicatesse diplomacy elegance equability equanimity equilibrium grace gravity polish presence presence of mind sangfroid savoir faire self-assurance self-possession serenity stasis tact tactfulness tranquility
    Antonyms:
    excitedness
  1. verb balance, suspend
    Synonyms:
    ballast be ready brood float hang hold hover position stabilize stand steady support wait
    Antonyms:
    drop fall

ارجاع به لغت poise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poise

لغات نزدیک poise

پیشنهاد بهبود معانی