آخرین به‌روزرسانی:

Pointy

ˈpɔɪnti ˈpɔɪnti

صفت تفضیلی:

pointier

صفت عالی:

pointiest

معنی

نوک‌دار، تیز، گوشه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pointy

  1. adjective having an end that tapers to a point
    Synonyms:
    pointed sharp acute acuminate cuspate cuspidate mucronate aciculate acicular cuspidated cuspated aciculated

لغات هم‌خانواده pointy

سوال‌های رایج pointy

صفت تفضیلی pointy چی میشه؟

صفت تفضیلی pointy در زبان انگلیسی pointier است.

صفت عالی pointy چی میشه؟

صفت عالی pointy در زبان انگلیسی pointiest است.

ارجاع به لغت pointy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pointy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pointy

لغات نزدیک pointy

پیشنهاد بهبود معانی