فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cuspate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    رجوع شود به: cuspated) cuspidate و cusped هم می‌گویند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cuspate

  1. adjective Having an end that tapers to a point
    Synonyms: sharp, cuspated, cuspidate, cuspidated, acicular, aciculate, aciculated, acuminate, acute, mucronate, cusped, pointed, pointy, cuspidal

ارجاع به لغت cuspate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cuspate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cuspate

لغات نزدیک cuspate

پیشنهاد بهبود معانی