فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cuspidate

American: ˈkʌspɪdeɪt British: ˈkʌspɪdeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    نوک‌دار، شاخ‌دار، منتهی به نوک تیز
    • - cuspidate leaf
    • - برگ نوک تیز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cuspidate

  1. adjective Having an end that tapers to a point
    Synonyms: sharp, cuspate, cuspated, cuspidated, acicular, aciculate, aciculated, acuminate, acute, mucronate, pointed, pointy, cusped, cuspidal

ارجاع به لغت cuspidate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cuspidate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cuspidate

لغات نزدیک cuspidate

پیشنهاد بهبود معانی