فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Diplomacy

dɪˈploʊməsi dəˈpləʊməsi

شکل جمع:

diplomacies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2

دیپلماسی، سیاست، سیاست خارجی، سیاستمداری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the British diplomacy in the Middle East

سیاست انگلستان در خاورمیانه

To avoid offending the workers, we need wisdom and diplomacy.

برای اینکه باعث رنجش کارگران نشویم باید عقل و تدبیر به کار بریم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diplomacy

  1. noun tact
    Synonyms:
    skill finesse artfulness delicacy discretion address subtlety poise politics negotiation craft expedience savoir-faire statecraft delicatesse
    Antonyms:
    rudeness impoliteness bad manners

ارجاع به لغت diplomacy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diplomacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diplomacy

لغات نزدیک diplomacy

پیشنهاد بهبود معانی