فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Diploma

dɪˈploʊmə dəˈpləʊmə

شکل جمع:

diplomas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

دانشنامه، دیپلم، گواهینامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

To show off, he had framed his doctorate diploma.

برای پز دادن دانشنامه‌ی دکتری خود را قاب کرده بود.

The peace prize along with its diploma was presented to her.

جایزه‌ی صلح به همراه گواهینامه‌ی آن به او تقدیم شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diploma

  1. noun certificate for achievement
    Synonyms:
    award honor degree recognition credentials certificate voucher confirmation authority commission warrant charter sheepskin shingle

ارجاع به لغت diploma

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diploma» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diploma

لغات نزدیک diploma

پیشنهاد بهبود معانی