گذشتهی ساده:
honoredشکل سوم:
honoredسومشخص مفرد:
honorsوجه وصفی حال:
honoringشکل جمع:
honorsحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی honour است.
احترام، عزت، افتخار، شرف، شرافت، آبرو، ناموس، عفت، نجابت، تشریفات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
They heaped honors on their heroes.
آنان قهرمانان خود را غرق در افتخار میکردند.
to stain one's family honor
شرف خانوادگی کسی را لکهدار کردن
We fight for the honor of our country.
ما برای سربلندی کشورمان پیکار میکنیم.
the honor of his name
آوازهی نام او
to conduct oneself with honor
با درستکاری رفتار کردن
She fought fiercely for her honor and life.
او بهشدت از ناموس و جان خود دفاع کرد.
the great honor of presidency
مقام والای ریاستجمهوری
May I have the honor of this dance?
آیا به من افتخار این رقص را میدهید؟
I have the honor to introduce such a great man.
سرافرازم که چنین مرد بزرگی را (به شما) معرفی کنم.
He was buried with full military honors.
با مراسم کامل نظامی به خاک سپرده شد.
He is an honor to our profession.
او مایهی افتخار حرفهی ما میباشد.
honor roll
فهرست ممتازان
Ferdowsi is held in high honor.
فردوسی بسیار تجلیل میشود.
in honor to the dead
به احترام مردگان
Upon my honor, I didn't take it.
به شرافتم قسم من آن را برنداشتم.
His grandchildren treated him with honor.
نوادگانش نسبت به او احترام قائل بودند.
He gave me his word of honor.
او به من قول شرف داد.
(در دانشگاه) امتیاز ویژه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He received a B.A. with first class honors.
او مدرک لیسانس را همراه سپاسنامهی شاگرد اولی دریافت کرد.
Honors English
کلاس انگلیسی ویژهی شاگردان ممتاز
(در خطاب) جناب، حضرت
Would you like some tea, Your Honor?
حضرت اشرف، چای میل میفرمایید؟
احترام کردن به، محترم شمردن
Honor your parents!
والدین خود را گرامی بدار!
We are gathered here to honor his memory.
ما برای گرامیداشت خاطرهی او در اینجا گرد آمدهایم.
They honored him with banquets.
با ضیافت از او تجلیل کردند.
We will honor all of our treaties.
ما کلیهی قراردادهای خود را محترم خواهیم شمرد.
امتیاز تحصیلی آوردن، شاگرد اول شدن
پذیرفتن (بهعنوان پرداخت)
This store honors personal checks.
این فروشگاه چک شخصی را قبول میکند.
Our hotel honors most credit cards.
هتل ما اغلب کارتهای اعتباری را میپذیرد.
اصول و مقررات رفتار شرافتمندانه
1- احترام کردن به، بزرگداشتن 2- مفتخر کردن، قرین افتخار کردن
محترم داشتن، بزرگداشت کردن
به افتخار (کسی)، برای بزرگداشت (کسی)
تجلیل کردن، مورد احترام قرار دادن، گرامی داشتن
قول شرف
نقش میزبان را به عهده داشتن (مهمانان را معرفی کردن و جام به سلامتی بلند کردن و غیره)
(عامیانه) راستی!، به خدا! راست میگویم، واقعاً!
به شرافت (کسی) قسم، سوگند میخورم که
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «honor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/honor