(گیاهشناسی) برگ بو، درخت غار، برگ غار که نشان افتخار بوده است، با برگ بو یا برگ غار آراستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He won the regional laurels and went on to the finals.
او تاجهای (قهرمانی) محلی را برد و به دور نهایی راه یافت.
Today, he added one more laurel to the list of his achievements.
او امروز افتخار دیگری بر فهرست افتخارات خود افزود.
one of the most laurelled heroes of our century
یکی از مفتخرترین قهرمانان قرن ما
Instead of resting on our laurels we must try to forge ahead.
به جای تکیه بر افتخارات گذشتهی خود باید بکوشیم تا ترقی کنیم.
برای حفظ افتخارات و رکوردهای خود جهد کردن، از پیروزیها و دستاوردهای خود حراست کردن
به دستاوردها و پیروزیهای قبلی خود قناعت کردن، غره شدن، به افتخارات گذشته تکیهی بیجا کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «laurel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laurel