Laurel

ˈlɔː- / / ˈlɑː- ˈlɒrəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
(گیاه‌‌شناسی) برگ بو، درخت غار، برگ غار که نشان افتخار بوده است، با برگ بو یا برگ غار آراستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He won the regional laurels and went on to the finals.
- او تاج‌های (قهرمانی) محلی را برد و به دور نهایی راه یافت.
- Today, he added one more laurel to the list of his achievements.
- او امروز افتخار دیگری بر فهرست افتخارات خود افزود.
- one of the most laurelled heroes of our century
- یکی از مفتخرترین قهرمانان قرن ما
- Instead of resting on our laurels we must try to forge ahead.
- به جای تکیه بر افتخارات گذشته‌ی خود باید بکوشیم تا ترقی کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laurel

  1. noun An evergreen tree
    Synonyms: bay, mountain-laurel, evergreen tree, shrub, be satisfied, retire, stop trying to achieve, give up, give in
  2. noun A crown
    Synonyms: honor, crown, Often used in plural: accolade, distinction, laurel-wreath, garland, kudos, bay wreath
  3. noun United States slapstick comedian (born in England) who played the scatterbrained and often tearful member of the Laurel and Hardy duo who made many films (1890-1965)
    Synonyms: Stan Laurel, Arthur Stanley Jefferson Laurel

Idioms

  • look to one's laurels

    برای حفظ افتخارات و رکوردهای خود جهد کردن، از پیروزیها و دستاوردهای خود حراست کردن

  • rest on one's laurels

    به دستاوردها و پیروزی‌های قبلی خود قناعت کردن، غره شدن، به افتخارات گذشته تکیه‌ی بیجا کردن

ارجاع به لغت laurel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laurel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laurel

لغات نزدیک laurel

پیشنهاد بهبود معانی