گذشتهی ساده:
retiredشکل سوم:
retiredسومشخص مفرد:
retiresوجه وصفی حال:
retiringکنارهگیری کردن، استراحت کردن، بازنشسته شدن، پس رفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
After lunch, she retired to her study.
پس از نهار به اتاق مطالعهی خود رفت.
For Nowruz, I would like to retire to a quiet place in the mountains.
برای نوروز دوست دارم به جای دنجی در کوهستان پناه ببرم.
I decided to retire early with a newspaper.
تصمیم گرفتم زودتر به بستر بروم و روزنامه بخوانم.
Our forces attacked the enemy and then retired to their positions.
نیروهای ما به دشمن حمله کردند؛ سپس به مواضع خود بازگشتند.
Their soldiers have retired to organize a fresh attack.
سربازان آنها برای سازماندهی به یک حملهی جدید عقبنشینی کردهاند.
I retired at the age of 64.
من در 64 سالگی بازنشسته شدم.
After the Revolution, he retired from politics.
پس از انقلاب از سیاست کناره گرفت.
The hurt boxer had to retire from the contest.
بوکسور مصدوم مجبور شد از مسابقه کنار برود.
بازنشسته کردن، استراحت دادن، کنار گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a retired professor
استاد بازنشسته
to retire old machinery
ماشینآلات کهنه را کنار گذاشتن
She was retired on full pay.
او را با حقوق کامل بازنشسته کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «retire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retire