گذشتهی ساده:
rescindedشکل سوم:
rescindedسومشخص مفرد:
rescindsوجه وصفی حال:
rescindingباطل ساختن، لغو کردن، فسخ کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The order for the confiscation of his properties was rescinded.
دستور مصادرهی اموال او را لغو کردند.
government rescinded the price rise.
دولت افزایش قیمت را لغو کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rescind» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rescind