آخرین به‌روزرسانی:

Rescheduled

سوم‌شخص مفرد:

reschedules

وجه وصفی حال:

rescheduling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

باززمان‌بندی‌شده، دوباره‌ برنامه‌ریزی‌شده، به زمان دیگری موکول‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the rescheduled match

مسابقه‌ی باززمان‌بندی‌شده

the rescheduled events

رویدادهای دوباره‌ برنامه‌ریزی‌شده

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده rescheduled

ارجاع به لغت rescheduled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rescheduled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rescheduled

لغات نزدیک rescheduled

پیشنهاد بهبود معانی