گذشتهی ساده:
surrenderedشکل سوم:
surrenderedسومشخص مفرد:
surrendersوجه وصفی حال:
surrenderingشکل جمع:
surrendersواگذار کردن، سپردن، رهاکردن، تسلیم شدن، تحویل دادن، تسلیم، واگذاری، صرفنظر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He ordered the troops to surrender.
به سربازان فرمان داد که تسلیم بشوند.
The kidnappers finally surrendered themselves to the police.
آدمربایان بالأخره خود را تسلیم پلیس کردند.
He surrendered his seat to a lady.
صندلی خود را به یک خانم داد.
We will never surrender our liberties.
هرگز از آزادیهای خود صرفنظر نخواهم کرد.
They surrendered their guns to the police.
آنان سلاحهای خود را به پلیس تسلیم کردند.
Germany's unconditional surrender
تسلیم بدون قیدوشرط آلمان
Teymoor demanded the surrender of the city.
تیمور خواستار تسلیم شدن شهر بود.
the surrender of the lease to the landlord before its expiration
واگذاری اجارهنامه به مالک پیش از سرآمدن آن
He surrendered himself to debauchery and sin.
او خود را تسلیم لهو و لعب و گناه کرد.
surrender oneself to something
خود را تسلیم به چیزی کردن، تن در دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «surrender» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surrender