آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ تیر ۱۴۰۴

    Surrender

    səˈrendər səˈrendə

    گذشته‌ی ساده:

    surrendered

    شکل سوم:

    surrendered

    سوم‌شخص مفرد:

    surrenders

    وجه وصفی حال:

    surrendering

    شکل جمع:

    surrenders

    معنی surrender | جمله با surrender

    verb - intransitive C2

    تسلیم شدن، قبول شکست کردن

    He ordered the troops to surrender.

    به سربازان فرمان داد که تسلیم بشوند.

    The rebels refused to surrender and kept fighting until the end.

    شورشیان از تسلیم شدن خودداری کردند و تا آخرین لحظه جنگیدند.

    verb - intransitive

    تسلیم شدن، تن دادن، خود را سپردن، وا دادن (در برابر احساس یا وسوسه)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    He surrendered himself to debauchery and sin.

    او خود را تسلیم لهو و لعب و گناه کرد.

    As the music played, she closed her eyes and surrendered to the moment.

    وقتی موسیقی پخش می‌شد، چشمانش را بست و خودش را به آن لحظه سپرد.

    verb - transitive

    تحویل دادن، واگذار کردن، دادن، تسلیم کردن، صرف‌نظر کردن (تحت اجبار)

    We will never surrender our liberties.

    هرگز از آزادی‌های خود صرف‌نظر نخواهم کرد.

    They surrendered their guns to the police.

    آنان سلاح‌های خود را به پلیس تسلیم کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The kidnappers finally surrendered themselves to the police.

    آدم‌ربایان بالأخره خود را تسلیم پلیس کردند.

    He surrendered his seat to a lady.

    صندلی خود را به یک خانم داد.

    noun countable uncountable

    تسلیم، پذیرش شکست، واگذاری

    Teymoor demanded the surrender of the city.

    تیمور خواستار تسلیم شدن شهر بود.

    After days of heavy fighting, the city was forced into surrender.

    پس‌از چند روز نبرد سنگین، شهر ناچار به پذیرش شکست شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Germany's unconditional surrender

    تسلیم بدون قیدو‌شرط آلمان

    the surrender of the lease to the landlord before its expiration

    واگذاری اجاره‌نامه به مالک پیش از سرآمدن آن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد surrender

    1. noun giving up; resignation
      Synonyms:
      submission yielding relinquishment abandonment renunciation capitulation cessation acquiescence appeasement giving way abdication relenting succumbing delivery dedition white flag
      Antonyms:
      fight fighting win victory
    1. verb give up; resign
      Synonyms:
      quit give in yield cede relinquish waive abandon submit consign entrust hand over renounce deliver up commit concede forego leave let go succumb fall fold capitulate go down go under cave in buckle under knuckle under throw in the towel pack it in roll over cry uncle toss it in put up white flag play dead part with knuckle eat crow eat humble pie
      Antonyms:
      win fight conquer surpass
    1. verb to relinquish possession
      Synonyms:
      abandon cede resign give up abdicate relinquish waive yield let-go demit abnegate forswear acquiesce hand over capitulate capitulation quitclaim cession concede render fall renounce kowtow remit submission deliver submit succumb vacate
      Antonyms:
      resist
    1. verb to yield (oneself) unrestrainedly, as to a particular impulse
      Synonyms:
      abandon give over give up
    1. noun a giving up of a possession, claim, or right
      Synonyms:
      resignation abandonment relinquishment yielding capitulation giving-up abdication cessation waiver submission giving way unconditional-surrender demission white-flag quitclaim acquiescence cession renunciation compliance delivery

    Collocations

    surrender oneself to something

    خود را تسلیم به چیزی کردن، تن در دادن

    سوال‌های رایج surrender

    گذشته‌ی ساده surrender چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده surrender در زبان انگلیسی surrendered است.

    شکل سوم surrender چی میشه؟

    شکل سوم surrender در زبان انگلیسی surrendered است.

    شکل جمع surrender چی میشه؟

    شکل جمع surrender در زبان انگلیسی surrenders است.

    وجه وصفی حال surrender چی میشه؟

    وجه وصفی حال surrender در زبان انگلیسی surrendering است.

    سوم‌شخص مفرد surrender چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد surrender در زبان انگلیسی surrenders است.

    ارجاع به لغت surrender

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «surrender» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surrender

    لغات نزدیک surrender

    • - surrebutter
    • - surrejoinder
    • - surrender
    • - surrender oneself to something
    • - surreptitious
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.