آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
    آخرین به‌روزرسانی:

    Quitclaim

    ˈkwɪtkleɪm ˈkwɪtkleɪm

    معنی quitclaim

    noun verb - transitive

    ترک دعوی، چشم پوشیدن از، واگذار کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد quitclaim

    1. noun a giving up of a possession, claim, or right
      Synonyms:
      surrender resignation abandonment relinquishment renunciation waiver abdication demission quitclaim deed
    1. verb to give up a possession, claim, or right
      Synonyms:
      surrender yield relinquish cede hand over resign renounce waive abandon abdicate render forswear demit

    ارجاع به لغت quitclaim

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «quitclaim» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quitclaim

    لغات نزدیک quitclaim

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    quaint old building push yourself to the limits positivity pontchartrain police station poetry plentiful demitasse fired alternatively wet whereas where when whatsoever خبازی خرفه داد دیده مهربان ماهی خال‌مخالی سفره ماهی سوهان شاقول غایط فارس م مسکر کاردانی لقمه‌ماهی