فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Forswear

fɔːrˈswer fɔːˈsweə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb

باسوگند انکار کردن، انکار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

They forswore their former religion.

آنان مذهب پیشین خود را ترک کردند.

We will negotiate with them when they forswear violence and terrorism.

وقتی با آن‌ها مذاکره خواهیم کرد که رسماً دست از خشونت و تروریسم بردارند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forswear

  1. verb abandon, disavow
    Synonyms:
    give up reject renounce deny disown drop disclaim repudiate forsake withdraw recall retract renege recant abjure take back swear off forgo
    Antonyms:
    revert go back to

Collocations

forswear oneself

سوگند دروغ خوردن، قسم خود را شکستن

ارجاع به لغت forswear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forswear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forswear

لغات نزدیک forswear

پیشنهاد بهبود معانی