گذشتهی ساده:
deniedشکل سوم:
deniedسومشخص مفرد:
deniesوجه وصفی حال:
denyingحاشا کردن، انکار کردن، رد کردن، تکذیب کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He denies all of their accusations.
او تمام اتهامات آنها را انکار میکند.
Don't deny it, you were the one who broke the cup!
حاشا نکن! تو بودی که فنجان را شکستی!
There is no denying the fact that ...
این حقیقت غیرقابل انکار است که ...
One of Christ's disciples denied him three times.
یکی از حواریون عیسی سه بار او را تکذیب کرد.
He denied his own signature.
او زیر امضای خود زد.
رد کردن، نپذیرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She denied her own kin.
او خویشان خود را طرد کرد.
We were denied entrance to the hall.
ما را به تالار راه ندادند.
They are being denied the opportunity to grow as normal children.
به آنها این فرصت داده نمیشود مثل بچههای دیگر از رشد طبیعی برخوردار باشند.
He gave to strangers what he denied to his own parents.
او آنچه را که از والدین خود دریغ میکرد، به غریبهها میبخشید.
It is hard to deny an eager child.
جواب رد دادن به کودک مشتاق کار مشکلی است.
The commander denied his request.
فرمانده درخواست او را رد کرد.
The widow had denied herself any fun in life.
بیوه زن هرگونه خوشی را در زندگی به خود حرام کرده بود.
(چیزی را) به خود حرام کردن، به خود اجازه ندادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deny» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deny