آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Agree

    əˈɡriː əˈɡriː

    گذشته‌ی ساده:

    agreed

    شکل سوم:

    agreed

    سوم‌شخص مفرد:

    agrees

    وجه وصفی حال:

    agreeing

    معنی agree | جمله با agree

    verb - transitive verb - intransitive A2

    موافقت کردن، موافق بودن، متفق بودن، هم رأی بودن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    I asked Iraj to go and he agreed.

    از ایرج خواستم که برود و او موافقت کرد.

    I agree with what you say.

    با آنچه می‌گویید، موافقم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the terms which were agreed upon yesterday

    شرایطی که دیروز مورد توافق قرار گرفت

    verb - transitive verb - intransitive

    خوشنود کردن، ممنون کردن، پسندآمدن، اشتی دادن، مطابقت کردن، ترتیب دادن، درست کردن، خشم (کسی را) فرونشاندن، جلوس کردن، نائل شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The accounts do not agree.

    حساب‌ها با هم نمی‌خواند.

    verb - transitive verb - intransitive

    یکدل بودن، یکدل شدن

    They all agreed that he should be fired.

    همه یکدل بودند که او باید اخراج شود.

    verb - transitive verb - intransitive

    سازش کردن

    Tehran's climate agrees with him.

    آب و هوای تهران به او می‌سازد.

    Onions don't agree with me.

    پیاز به من نمی‌سازد.

    verb - transitive

    رضایت دادن

    Her father agreed to their marriage.

    پدر دختر به ازدواج آن‌ها رضایت داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد agree

    1. verb be in unison, assent with another
      Synonyms:
      consent allow permit admit recognize comply concede grant okay side with go along with assent with another subscribe accede concur see eye to eye shake on settle come to terms engage make a deal play ball give the go-ahead give green light give blessing bury the hatchet be of the same mind cut a deal clinch the deal buy into yes check pass on take one up on give carte blanche set
      Antonyms:
      disagree decline refuse oppose protest contradict dispute dissent contend
    1. verb be similar or consistent
      Synonyms:
      match fit suit accord conform coincide correspond harmonize go together concur equal parallel square answer tally go well with get along with be in harmony cohere blend attune concert synchronize jibe consort click fall in with go hand in hand
      Antonyms:
      differ

    Collocations

    agree to do something

    با انجام کاری موافقت کردن، کاری را قبول کردن

    agree with someone

    با کسی موافقت کردن، با کسی هم‌عقیده بودن

    be agreed

    متفق‌القول بودن، هم‌عقیده بودن، یکدل بودن، توافق داشتن

    لغات هم‌خانواده agree

    noun
    agreement
    adjective
    agreeable, agreed
    verb - transitive
    agree
    adverb
    agreeably

    سوال‌های رایج agree

    گذشته‌ی ساده agree چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده agree در زبان انگلیسی agreed است.

    شکل سوم agree چی میشه؟

    شکل سوم agree در زبان انگلیسی agreed است.

    وجه وصفی حال agree چی میشه؟

    وجه وصفی حال agree در زبان انگلیسی agreeing است.

    سوم‌شخص مفرد agree چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد agree در زبان انگلیسی agrees است.

    ارجاع به لغت agree

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «agree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agree

    لغات نزدیک agree

    • - agrarian
    • - agrarianism
    • - agree
    • - agree on
    • - agree to
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.