گذشتهی ساده:
refusedشکل سوم:
refusedسومشخص مفرد:
refusesوجه وصفی حال:
refusingامتناع کردن، رد کردن، نپذیرفتن، سر باز زدن، قبول نکردن، خودداری کردن، استنکاف کردن
She decided to refuse the invitation to the party.
او تصمیم گرفت دعوت به مهمانی را رد کند.
He will refuse the offer if the terms are not fair.
اگر شرایط منصفانه نباشد، او این پیشنهاد را رد خواهد کرد.
Shakiba refuses to answer us.
شکیبا از پاسخ دادن به ما خودداری میکند.
The committee members refused his request for additional funding.
اعضای کمیته درخواست او برای بودجهی اضافی را نپذیرفتند.
زباله، پسماند، تفاله، فضولات، آشغال، آخال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After dinner, he took out the kitchen refuse.
بعداز شام زبالهی آشپزخانه را بیرون برد.
Composting is a great way to recycle garden refuse.
کمپوست درست کردن، راهی عالی برای بازیافت پسماندهای باغی است.
(اسب) نپریدن، از پریدن خودداری کردن
Despite the rider's encouragement, the stallion refused the fence.
علیرغم تشویق سوارکار، اسب نر از روی حصار نپرید.
The young horse consistently refused the water jump.
اسب جوان بهطور مداوم از پریدن در آب خودداری میکرد.
بهدردنخور، بلااستفاده، بیاستفاده، زهواردررفته، اسقاطی، فرسوده، فکسنی، زپرتی
She carefully sorted through the refuse materials.
او مواد بلااستفاده را با دقت مرتب کرد.
The refuse pile grew larger and larger with each passing day.
هر روز که میگذشت، انبوه مواد بهدردنخور بزرگ و بزرگتر میشد.
جمعآوری پسماند، جمعآوری زباله
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «refuse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refuse