آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ مرداد ۱۴۰۴

    Refuse

    rɪˈfjuːz ˈrefjuːs rɪˈfjuːz ˈrefjuːs

    گذشته‌ی ساده:

    refused

    شکل سوم:

    refused

    سوم‌شخص مفرد:

    refuses

    وجه وصفی حال:

    refusing

    معنی refuse | جمله با refuse

    verb - intransitive verb - transitive B1

    امتناع کردن، رد کردن، نپذیرفتن، سر باز زدن، قبول نکردن، خودداری کردن، استنکاف کردن

    She decided to refuse the invitation to the party.

    او تصمیم گرفت دعوت به مهمانی را رد کند.

    He will refuse the offer if the terms are not fair.

    اگر شرایط منصفانه نباشد، او این پیشنهاد را رد خواهد کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Shakiba refuses to answer us.

    شکیبا از پاسخ دادن به ما خودداری می‌کند.

    The committee members refused his request for additional funding.

    اعضای کمیته درخواست او برای بودجه‌ی اضافی را نپذیرفتند.

    noun uncountable formal

    زباله، پس‌ماند، تفاله، فضولات، آشغال، آخال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    After dinner, he took out the kitchen refuse.

    بعداز شام زباله‌ی آشپزخانه را بیرون برد.

    Composting is a great way to recycle garden refuse.

    کمپوست درست کردن، راهی عالی برای بازیافت پس‌ماندهای باغی است.

    verb - transitive

    نپریدن، از پریدن خودداری کردن (اسب)

    Despite the rider's encouragement, the stallion refused the fence.

    علی‌رغم تشویق سوارکار، اسب نر از روی حصار نپرید.

    The young horse consistently refused the water jump.

    اسب جوان به‌طور مداوم از پریدن در آب خودداری می‌کرد.

    adjective

    به‌دردنخور، بلااستفاده، بی‌استفاده، زهواردررفته، اسقاطی، فرسوده، فکسنی، زپرتی

    She carefully sorted through the refuse materials.

    او مواد بلااستفاده را با دقت مرتب کرد.

    The refuse pile grew larger and larger with each passing day.

    هر روز که می‌گذشت، انبوه مواد به‌دردنخور بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد refuse

    1. noun garbage
      Synonyms:
      rubbish trash waste litter junk scraps remains residue waste matter sweepings leavings dump slop muck sediment offal dross debris swill scum dregs dust hogwash rejectamenta
      Antonyms:
      property possessions assets
    1. verb deny; say no
      Synonyms:
      reject decline turn down repudiate disapprove protest evade shun dodge rebuff withhold dissent disallow spurn demur nix withdraw ignore not buy desist disaccord reprobate pass up brush off beg off not budge evade hold off hold back repel turn away send off not budget dispense with send regrets turn from regret turn deaf ear to refuse to receive set aside hold out give thumbs down to make excuses not care to turn one’s back on
      Antonyms:
      accept allow approve grant consent offer ok sanction

    Collocations

    refuse collection

    جمع‌آوری پس‌ماند، جمع‌آوری زباله

    سوال‌های رایج refuse

    گذشته‌ی ساده refuse چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده refuse در زبان انگلیسی refused است.

    شکل سوم refuse چی میشه؟

    شکل سوم refuse در زبان انگلیسی refused است.

    وجه وصفی حال refuse چی میشه؟

    وجه وصفی حال refuse در زبان انگلیسی refusing است.

    سوم‌شخص مفرد refuse چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد refuse در زبان انگلیسی refuses است.

    ارجاع به لغت refuse

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «refuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refuse

    لغات نزدیک refuse

    • - refurbishment
    • - refusal
    • - refuse
    • - refuse an invitation
    • - refuse an offer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.