آخرین به‌روزرسانی:

Refurbishment

ˌriːˈfɜːrbɪʃmənt ˌriːˈfɜːbɪʃmənt

شکل جمع:

refurbishments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

بازسازی، مرمت، نوسازی، ترمیم، بهسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The apartment’s refurbishment greatly increased its value.

بازسازی آپارتمان، ارزش آن را به‌طور چشمگیری افزایش داد.

Refurbishment work included repainting walls and fixing the roof.

کارهای مرمت شامل رنگ‌آمیزی دیوارها و تعمیر سقف بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refurbishment

  1. noun the act of making new or as if new again
    Synonyms:
    renewal restoration renovation rejuvenation face-lift facelifting revampment

ارجاع به لغت refurbishment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refurbishment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refurbishment

لغات نزدیک refurbishment

پیشنهاد بهبود معانی