فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Refurbish

ˌriːˈfɜrːbɪʃ ˌriːˈfɜːbɪʃ

گذشته‌ی ساده:

refurbished

شکل سوم:

refurbished

سوم‌شخص مفرد:

refurbishes

وجه وصفی حال:

refurbishing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

بازسازی کردن، نوسازی کردن، روشن و تازه کردن، نو کردن، مرمت کردن، جلا دیدن، ترمیم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

They hired a team of experts to refurbish the old mansion.

آن‌ها تیمی از کارشناسان را برای بازسازی کردن عمارت قدیمی استخدام کردند.

We need to refurbish the entire kitchen with modern appliances.

ما باید کل آشپزخانه را با وسایل مدرن نو کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refurbish

  1. verb spruce up
    Synonyms:
    clean up repair fix up restore redo refresh renovate update remodel mend rehabilitate revamp spruce modernize overhaul recondition rejuvenate do up set to rights reequip refit retread gussy up
    Antonyms:
    ruin destroy

ارجاع به لغت refurbish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refurbish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refurbish

لغات نزدیک refurbish

پیشنهاد بهبود معانی