Refulgent

American: rɪˈfʌldʒent British: rɪˈfʌldʒent
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
نورافشان، درخشنده، متشعشع، درخشان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refulgent

  1. adjective Giving off or reflecting light readily or in large amounts
    Synonyms: bright, brilliant, radiant, beamy, effulgent, luminous, incandescent, irradiant, beaming, lambent, glowing, lucent, lustrous, shiny, resplendent, shining
  2. Synonyms: shining

ارجاع به لغت refulgent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refulgent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/refulgent

لغات نزدیک refulgent

پیشنهاد بهبود معانی