آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ آبان ۱۴۰۴

    Ordinate

    ˈɔːrdɪnət ˈɔːdɪnət

    معنی ordinate | جمله با ordinate

    noun countable

    ریاضی عرض، مختصات قائم، محور عمودی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    To plot the point correctly, first identify its ordinate.

    برای ترسیم صحیح نقطه، ابتدا مختصات قائم آن را مشخص کنید.

    The ordinate indicates how high or low the point is on the Y-axis.

    مختصات قائم نشان می‌دهد که نقطه در محور Y چقدر بالا یا پایین است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ordinate

    1. verb appoint to a clerical posts
      Synonyms:
      ordain order consecrate
    1. verb bring (components or parts) into proper or desirable coordination correlation
      Synonyms:
      coordinate align

    سوال‌های رایج ordinate

    معنی ordinate به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی ordinate در زبان فارسی به «عرض»، «مختصات عمودی»، یا «مولّفه‌ی عمودی» ترجمه می‌شود.

    این واژه بیشتر در ریاضیات، به‌ویژه در هندسه و دستگاه مختصات دکارتی، به‌کار می‌رود و به مقدار عمودی یک نقطه نسبت به محور افقی اشاره دارد. در مقابلِ ordinate، واژه‌ی abscissa قرار دارد که مولّفه‌ی افقی را نشان می‌دهد. بنابراین، ordinate جزء بنیادین در تعیین موقعیت دقیق یک نقطه روی صفحه‌ی مختصات است.

    در دستگاه مختصات، ordinate همیشه مقدار مربوط به محور y است و نشان می‌دهد که یک نقطه چقدر از محور افقی فاصله دارد. اگر نقطه‌ای با مختصات (x, y) نمایش داده شود، بخش y همان ordinate است. این مؤلفه در تحلیل نمودارها، بررسی توابع، و مطالعه‌ی تغییرات کمّی نقش مرکزی دارد. بدون ordinate، تعیین موقعیت عمودی یک نقطه ممکن نبود و بسیاری از روابط هندسی و جبری معنا پیدا نمی‌کردند.

    در علوم کاربردی مانند فیزیک و مهندسی، ordinate برای نمایش مقدار یک متغیر وابسته به کار می‌رود. به‌طور مثال، در یک نمودار سرعت-زمان، مقدار سرعت که روی محور عمودی قرار می‌گیرد، همان ordinate است. این مقدار نشان‌دهنده‌ی وضعیت فیزیکی سامانه در لحظه‌ی مورد نظر است و مطالعه‌ی آن به تحلیل رفتار پدیده‌های دینامیکی کمک می‌کند. در این کاربردها، ordinate مانند یک ابزار دقیق، امکان سنجش و مقایسه‌ی تغییرات را فراهم می‌کند.

    در نقشه‌برداری و جغرافیای ریاضی نیز ordinate اهمیت دارد. در سامانه‌های مختصات دوبعدی مورد استفاده در نقشه‌ها، ordinate نمایانگر موقعیت عمودی یک نقطه روی سطح زمین است. این مقدار معمولاً نسبت به یک خط مرجع تعریف می‌شود و برای تعیین محل دقیق اشیا، مسیرها و مرزها کاربرد دارد. دقت در اندازه‌گیری ordinate در علوم نقشه‌برداری و فناوری‌هایی مانند GPS اهمیت فراوان دارد.

    ordinate یکی از مفاهیم پایه‌ای اما بسیار تأثیرگذار در ریاضیات و علوم وابسته است. این واژه نمایانگر بعد عمودی هر نقطه در فضای دوبعدی است و بدون آن تحلیل روابط، رسم نمودارها، درک توابع و حتی کاربردهای علمی و مهندسی با اختلال جدی مواجه می‌شود. سادگی ظاهری این مفهوم، مانع از اهمیت بنیادی آن نمی‌شود؛ بلکه آن را به یکی از عناصر اصلی درک فضا و کمیت‌ها تبدیل کرده است.

    ارجاع به لغت ordinate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ordinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ordinate

    لغات نزدیک ordinate

    • - ordinary
    • - ordinary seaman
    • - ordinate
    • - ordination
    • - ordnance
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.