با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ordnance

ˈɔːrddnəns ˈɔːdnəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ordnances

معنی

noun
(نظامی) توپ، توپخانه، مهمات، ساز‌وبرگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ordnance

  1. noun artillery
    Synonyms: arms, big guns, bombs, heavy stuff, missiles, munitions, weapons

ارجاع به لغت ordnance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ordnance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ordnance

لغات نزدیک ordnance

پیشنهاد بهبود معانی