آخرین به‌روزرسانی:

Munitions

mjuːˈnɪʃnz mjuːˈnɪʃnz

معنی و نمونه‌جمله

plural preposition

مهمات، تدارکات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a munitions factory

زرادخانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد munitions

  1. noun ammunition
    Synonyms:
    ammo weapons bullets explosives bombs shells gunpowder missiles grenades armament torpedos arsenal

ارجاع به لغت munitions

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «munitions» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/munitions

لغات نزدیک munitions

پیشنهاد بهبود معانی