فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Arsenal

ˈɑːrsnl ˈɑːsnəl

شکل جمع:

arsenals

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

زرادخانه، انبار مهمات، انبار اسلحه، جنگ‌افزارگاه

The soldiers made their way to the arsenal to pick up their rifles and ammunition.

سربازان راهی زرادخانه شدند تا تفنگ و مهمات خود را بردارند.

The terrorists raided an arsenal.

تروریست‌ها به یک انبار اسلحه دستبرد زدند.

noun countable

مجموعه‌ای از سلاح‌ها، مجموع اسلحه و مهمات، جنگ‌افزارگان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The superpowers have a vast arsenal of nuclear weapons.

ابرقدرت‌ها سلاح‌های اتمی فراوانی را در اختیار دارند.

the country's arsenal

جنگ‌افزارگان کشور

noun countable

مجموعه (از منابع موجود برای یک هدف خاص)

an arsenal of statistics to be used in a debate

مجموعه‌ای از آمار برای به کار بردن در مناظره

The detective relied on her arsenal of investigative techniques to solve the case.

کارآگاه برای حل این پرونده به مجموعه‌ی تکنیک‌های تحقیقاتی‌اش متکی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arsenal

  1. noun storage of weapons
    Synonyms:
    store depot repository stock warehouse supply storehouse armory dump depository magazine stockpile plant factory ordnance

ارجاع به لغت arsenal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arsenal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arsenal

لغات نزدیک arsenal

پیشنهاد بهبود معانی