شکل جمع:
arsenalsزرادخانه، انبار مهمات، انبار اسلحه، جنگافزارگاه
The soldiers made their way to the arsenal to pick up their rifles and ammunition.
سربازان راهی زرادخانه شدند تا تفنگ و مهمات خود را بردارند.
The terrorists raided an arsenal.
تروریستها به یک انبار اسلحه دستبرد زدند.
مجموعهای از سلاحها، مجموع اسلحه و مهمات، جنگافزارگان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The superpowers have a vast arsenal of nuclear weapons.
ابرقدرتها سلاحهای اتمی فراوانی را در اختیار دارند.
the country's arsenal
جنگافزارگان کشور
مجموعه (از منابع موجود برای یک هدف خاص)
an arsenal of statistics to be used in a debate
مجموعهای از آمار برای به کار بردن در مناظره
The detective relied on her arsenal of investigative techniques to solve the case.
کارآگاه برای حل این پرونده به مجموعهی تکنیکهای تحقیقاتیاش متکی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «arsenal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arsenal