فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Armory

ˈɑːrməri ˈɑːməri

شکل جمع:

armories

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

اسلحه‌خانه، قورخانه، زراد‌خانه، (آمریکا) کارخانه اسلحه‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They did not want to use any of their considerable nuclear armory.

آن‌ها نمی‌خواستند هیچ یک از تسلیحات اتمی قابل‌ملاحظه‌ی خود را به‌کار گیرند.

a housewife's armory of medicines

مجموعه‌ داروهای یک کدبانو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد armory

  1. noun military building, usually for storing weapons
    Synonyms:
    depot center headquarters dump arsenal magazine factory plant range

ارجاع به لغت armory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «armory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/armory

لغات نزدیک armory

پیشنهاد بهبود معانی