آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ مهر ۱۴۰۳

    Center

    ˈsent̬ər ˈsentə

    گذشته‌ی ساده:

    centered

    شکل سوم:

    centered

    سوم‌شخص مفرد:

    centers

    وجه وصفی حال:

    centering

    شکل جمع:

    centers

    توضیحات:

    این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ centre نوشته می‌شود.

    معنی center | جمله با center

    noun countable A1

    وسط، میان، مرکز، کانون

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    There was a large table in the centre of the room.

    در وسط اتاق میز بزرگی قرار داشت.

    A social worker was at the centre of the scandal.

    یک مددکار اجتماعی در وسط این رسوایی قرار داشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the town center

    مرکز شهر

    the center of a circle

    مرکز دایره

    center of affection

    کانون محبت

    Mark was at the centre of the argument.

    مارک در کانون و مرکز بحث بود.

    everybody's center of attraction

    کانون توجه همگان

    Paris is a fashion center.

    پاریس مرکز مد است.

    center of mass

    مرکز جرم

    noun countable

    (یک مکان یا ساختمان به‌ویژه مکانی که در آن فعالیت خاصی انجام می‌شود) مرکز، مجتمع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    a sport center

    مجتمع ورزشی

    a health center

    مرکز بهداشت

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    industrial centers

    مراکز صنعتی

    a shopping center

    مرکز خرید

    noun adjective countable

    (سیاست) میانه‌رو، میانه

    His political views are known to be left of/right of centre.

    دیدگاه‌های سیاسی او به عنوان چپ/راست میانه شناخته می‌شود.

    a center left party

    حزب چپ میانه‌رو

    verb - transitive

    در مرکز قرار گرفتن یا قرار دادن، مرکزی کردن

    to center a picture on the wall

    عکس را در وسط دیوار نصب کردن

    Centre all the headings in this document.

    تمام عناوین این سند را در مرکز قرار دهید.

    noun countable

    کالبدشناسی مرکز

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

    مشاهده

    nerve center

    مرکز عصبی

    respiratory centre

    مرکز تنفسی

    noun countable

    ورزش (به ویژه فوتبال و بسکتبال و هاکی) بازیکن وسط، سنتر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The most recent center to win an NBA Most Valuable Player Award was Nikola Jokić, winning the award twice following the 2020-21 and 2021-22 season.

    سنتری که به‌تازگی جایزه‌ی باارزش‌ترین بازیکن NBA را کسب کرد، نیکولا یوکیچ بود که در فصول ۲۱-۲۰۲۰ و ۲۲-۲۰۲۱ دو بار این جایزه را کسب کرد.

    The center is normally the tallest player on the team.

    سنتر معمولاً قدبلندترین بازیکن تیم است.

    verb - transitive

    متمرکز بودن، بر مدار چیزی بودن، حول محور چیزی بودن

    Their criticisms centered on foreign affairs.

    انتقادات آن‌ها بر مسائل خارجی متمرکز بود.

    Most of the activities centered around sports.

    بیشتر فعالیت‌ها حول محور ورزش بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The plot was centered on espionage.

    توطئه بر مدار جاسوسی بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد center

    1. adjective middle
      Synonyms:
      middle mid intermediate medial mean halfway point equidistant centermost interior internal inside inmost innermost midpoint midway intermediary middlemost deepest
      Antonyms:
      outside exterior peripheral bordering marginal edging
    1. noun middle point
      Synonyms:
      middle heart focus core hub midpoint nucleus gist essence marrow inside interior midst seat root focal point pivot place axis mainstream centrality nave quick bull’s-eye cynosure kernel middle of the road equidistance radial point omphalos pith centriole centrum navel hotbed
      Antonyms:
      outside edge border periphery margin boundary surroundings rim outskirts exterior exteriority
    1. noun point of attraction for visitors, shoppers, travelers
      Synonyms:
      heart hub focus focal point nerve center meeting place social center trading center marketplace market city town crossroads station club plaza mall shopping center mart capital metropolis concourse polestar
    1. verb concentrate, draw together
      Synonyms:
      focus gather collect bring together unify join consolidate centralize intensify converge upon attract meet close on focalize concenter medialize bring to a focus
      Antonyms:
      disperse dissipate

    Phrasal verbs

    center around (or about)

    متمرکز بودن بر

    center on

    تأکید کردن بر، متمرکز شدن بر

    Collocations

    buoyancy center

    (مکانیک) مرکز رانش، مرکز فرازمانی

    cooling center

    مرکز خنک‌کننده، هرگونه مکان یا مرکز دارای تأسیسات خنک‌کننده و تهویه‌ی مطبوع (اماکنی همچون مراکز خرید، کتاب‌خانه‌ها و مدارس که به سیستم‌های سرمایشی مجهز هستند و مردم می‌توانند برای رهایی از گرمای هوا در آن‌جا حضور یابند.)

    Idioms

    left, right and center

    (عامیانه) همه‌جا، همه‌ی عالم، هرجا که فکر بکنی

    لغات هم‌خانواده center

    noun
    center, centralization, centralism, centrist
    adjective
    central, centralized, centered, centrist
    verb - transitive
    center, centralize
    adverb
    centrally

    سوال‌های رایج center

    گذشته‌ی ساده center چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده center در زبان انگلیسی centered است.

    شکل سوم center چی میشه؟

    شکل سوم center در زبان انگلیسی centered است.

    شکل جمع center چی میشه؟

    شکل جمع center در زبان انگلیسی centers است.

    وجه وصفی حال center چی میشه؟

    وجه وصفی حال center در زبان انگلیسی centering است.

    سوم‌شخص مفرد center چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد center در زبان انگلیسی centers است.

    ارجاع به لغت center

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «center» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/center

    لغات نزدیک center

    • - centenary
    • - centennial
    • - center
    • - center around (or about)
    • - center bit
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.