امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Omphalos

ˈɑːmfələs ˈɒmfəlɒs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
مرکز، نقطه‌ی مرکزی
noun
(یونان باستان) مرکز جهان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد omphalos

  1. noun A scar where the umbilical cord was attached
    Synonyms: navel, umbilicus, bellybutton, belly-button, omphalus

ارجاع به لغت omphalos

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omphalos» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/omphalos

لغات نزدیک omphalos

پیشنهاد بهبود معانی