کالبدشناسی ناف، سره (مجازاً) میان، وسط
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The baby's navel was swollen.
ناف نوزاد باد کرده بود.
The hero was worshipped as the navel of the world.
قهرمان را بهعنوان مرکز ثقل زمین مورد نیایش قرار میدادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «navel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/navel