با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Umbilical

əmˈbɪlɪkl̩ ʌmˈbɪlɪkl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adjective
    نافی، واقع در نزدیکی ناف، مرکزی، بطنی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد umbilical

  1. noun Membranous duct connecting the fetus with the placenta
    Synonyms: umbilical-cord

ارجاع به لغت umbilical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «umbilical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/umbilical

لغات نزدیک umbilical

پیشنهاد بهبود معانی