آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Depression

    dɪˈpreʃn dɪˈpreʃn

    شکل جمع:

    depressions

    معنی depression | جمله با depression

    noun uncountable B2

    سلامت روان افسردگی، پریشانی، اندوه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

    مشاهده

    That news filled all of us with depression.

    آن خبر همه‌ی ما را غرق در اندوه کرد.

    He suffers from acute depression.

    او از افسردگی شدید رنج می‌برد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    cyclical depression

    افسرده روانی ادواری

    noun countable uncountable

    اقتصاد کسادی، تنزل، رکود

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    a depression in Indian arts which will result in their disappearance

    کسادی در صنایع دستی سرخپوستان که منجر به نابودی آن خواهد شد

    noun countable

    گیاه‌شناسی تورفتگی، گودشدگی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The slightest depression of the button will start the engine.

    کمترین فشار روی دکمه موتور را به کار می‌اندازد.

    Some of the depressions on the surface of the field were filled with water.

    برخی از فرورفتگی‌های پهنه‌ی دشت مملو از آب بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the depressions on the surface of the Moon

    گودی‌های سطح کره ماه

    a quick depression of the mercury in the thermometer

    پایین رفتن سریع جیوه در حرارت سنج

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد depression

    1. noun low spirits; despair
      Synonyms:
      sadness sorrow unhappiness misery gloom despair dejection discouragement despondency distress gloominess melancholy the blues dumps woefulness hopelessness dispiritedness downheartedness lowness trouble dole bleakness dullness ennui worry cheerlessness desolation heaviness of heart heavyheartedness dolor lugubriosity melancholia vapors abjection abjectness bummer blue funk dreariness mortification qualm abasement
      Antonyms:
      happiness hope cheerfulness encouragement
    1. noun economic decline
      Synonyms:
      recession crisis downturn slump hard times bad times unemployment failure drop crash deflation stagnation panic bust slide sag inactivity paralysis inflation overproduction bankruptcy bear market retrenchment big trouble rainy days bottom out slowness dislocation stagflation
      Antonyms:
      recovery surge
    1. noun concavity, cavity
      Synonyms:
      hole cavity hollow pit basin pocket valley dent dip impression indentation excavation crater bowl sag scoop sink concavity dimple void vacuum sinkage sinkhole vacuity
      Antonyms:
      bulge convexity protuberance

    لغات هم‌خانواده depression

    noun
    depression, depressant, depressive
    adjective
    depressed, depressing, depressant, depressive
    verb - transitive
    depress
    adverb
    depressingly

    سوال‌های رایج depression

    شکل جمع depression چی میشه؟

    شکل جمع depression در زبان انگلیسی depressions است.

    ارجاع به لغت depression

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «depression» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/depression

    لغات نزدیک depression

    • - depressing
    • - depressingly
    • - depression
    • - depression glass
    • - depressive
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.