Overproduction

ˌoʊvərprəˈdʌkʃn ˌəʊvəprəˈdʌkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    overproductions

معنی

تولید اضافی یا بیش‌از‌حد، بس فراوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overproduction

  1. noun The act of producing
    Synonyms: excess, excessive production, overstock
  2. noun Too much production or more than expected
    Synonyms: overrun

ارجاع به لغت overproduction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overproduction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overproduction

لغات نزدیک overproduction

پیشنهاد بهبود معانی