با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Overrun

ˌoʊvərˈrʌn ˌoʊvərˈrʌn ˌəʊvəˈrʌn ˌəʊvəˈrʌn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overran
  • سوم‌شخص مفرد:

    overruns
  • وجه وصفی حال:

    overrunning
  • شکل جمع:

    overruns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
تاخت و تاز کردن، تاراج کردن، سرتاسر محلی را فراگرفتن، تجاوز، تجاسر، آب لبریز شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The waves overran the beach and flooded the town.
- امواج از ساحل رد شده و شهر را سیل‌زده کرد.
- The plane overran the runway.
- هواپیما از باند فرودگاه خارج شد.
- The enemy overran our fortifications.
- دشمن سنگرهای ما را در هم شکست و پیش رفت.
- savage tribes that overran Khorassan
- قبایل وحشی که خراسان را مورد تاخت و تاز قرار دادند
- The island was overrun by rats.
- جزیره مورد هجوم موش‌های صحرایی قرار گرفت.
- The jungle has overrun the city's ruins.
- جنگل خرابه‌های شهر را فراگرفته است.
- cost overrun
- فزونی هزینه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overrun

  1. verb defeat, invade
    Synonyms: beat, clobber, drub, foray, inroad, lambaste, lick, massacre, occupy, overwhelm, put to flight, raid, rout, swamp, thrash, trim, whip
    Antonyms: lose, surrender
  2. verb infest, spread over; exceed
    Synonyms: beset, choke, deluge, go beyond, inundate, invade, overflow, overgrow, overshoot, overspread, overstep, overwhelm, permeate, ravage, run on, run over, spill, spread like wildfire, surge, surpass, swarm, well over
    Antonyms: evacuate, retreat

لغات هم‌خانواده overrun

ارجاع به لغت overrun

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overrun» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overrun

لغات نزدیک overrun

پیشنهاد بهبود معانی