فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Invade

ɪnˈveɪd ɪnˈveɪd

گذشته‌ی ساده:

invaded

شکل سوم:

invaded

سوم‌شخص مفرد:

invades

وجه وصفی حال:

invading

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb B2

تاخت‌و‌تاز کردن در، هجوم کردن، تهاجم کردن، حمله کردن بر، تجاوز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Germany invaded Poland.

آلمان لهستان را گرفت.

Their soldiers invaded our territory.

سربازان آنان سرزمین ما را مورد تجاوز قرار دادند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Foreign tourists have invaded the carpet shops.

مسافران خارجی به مغازه‌های فرش فروشی هجوم آورده‌اند.

to invade someone's privacy

خلوت کسی را به هم زدن

Cancer has invaded all of her body.

سرطان همه‌ی بدنش را فراگرفته است.

A body invaded by disease.

بدنی که مورد هجوم بیماری قرار گرفته است.

Poisonous fumes have invaded half of the building.

گازهای سمی نیمی از ساختمان را فراگرفته است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invade

  1. verb attack and encroach
    Synonyms:
    attack assault raid violate infringe trespass descend upon storm pillage plunder maraud loot breach penetrate occupy entrench interfere meddle infect infest pervade permeate overrun overspread swarm over fall on burst in crash go in muscle in make inroads inroad access assail burglarize foray ravage overswarm
    Antonyms:
    yield surrender leave alone

ارجاع به لغت invade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invade

لغات نزدیک invade

پیشنهاد بهبود معانی