آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Inv

ˈɪnˌviː ˈɪnˌviː

معنی inv | جمله با inv

abbreviation

مخترع، ابداع‌کننده، نوآور

شکل کامل: inventor

The inv. spent years designing and perfecting the machine.

مخترع دستگاه، سال‌ها صرف طراحی و بهینه‌سازی آن کرد.

That inv. came up with a solution nobody had thought of before.

آن نوآور راه‌حلی ارائه داد که قبلاً هیچ‌کس به آن فکر نکرده بود.

abbreviation

موجودی، انبار

شکل کامل: inventory

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Please send me the latest inv. so I can place the order accordingly.

لطفاً آخرین فهرست موجودی را برایم بفرست تا بتوانم سفارش را بر اساس آن ثبت کنم.

The warehouse manager checked the inv. for missing items.

مدیر انبار، موجودی را برای اقلام مفقود بررسی کرد.

abbreviation

فاکتور، صورت‌حساب، قبض

شکل کامل: invoice

This inv. includes taxes and shipping charges.

این صورت‌حساب شامل مالیات و هزینه‌ی ارسال هم می‌شود.

They issued an inv. immediately after delivering the goods.

آن‌ها بلافاصله پس‌از تحویل کالا فاکتور صادر کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت inv

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inv» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inv

لغات نزدیک inv

پیشنهاد بهبود معانی