فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Invoice

ˈɪnvɔɪs ˈɪnvɔɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    invoices

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - transitive countable
    فاکتور، صورت حساب، سیاهه، صورت، صورت کردن، فاکتورنوشتن
    • - We will be invoicing you separately for these items.
    • - برای این اقلام جداگانه برایتان صورت حساب خواهیم فرستاد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد invoice

  1. noun itemized bill
    Synonyms: account, bill of sale, check, IOU, note, statement

ارجاع به لغت invoice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invoice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invoice

لغات نزدیک invoice

پیشنهاد بهبود معانی