با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Go In

ɡoʊ ɪn ɡəʊ ɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    وارد شدن
    • - The security guard asked us to show our identification before we could go in.
    • - مأمور امنیتی از ما خواست قبل از اینکه وارد شویم، مدرک شناسایی خود را نشان دهیم.
    • - The concert is about to start, so we need to go in quickly.
    • - کنسرت در آستانه‌ی شروع است، پس باید سریع وارد شویم.
  • phrasal verb
    از دیده پنهان شدن (خورشید) (به دلیل پوشانده شدن توسط ابرها)
    • - We were enjoying a picnic in the park when the sun unexpectedly went in
    • - در حال لذت بردن از پیک‌نیک در پارک بودیم که خورشید به طور غیرمنتظره‌ای از دیده پنهان شد.
    • - As soon as the rain started, the sun went in and the sky turned gray.
    • - به محض شروع باران، خورشید از دیده پنهان شد و آسمان خاکستری شد.
  • phrasal verb informal
    انگلیسی بریتانیایی فهمیدن، در مغز کسی رفتن
    • - His explanation was so complicated that it didn't really go in.
    • - توضیح او به‌قدری پیچیده بود که واقعاً نفهمیدم.
    • - I was so tired during the lecture that nothing was going in.
    • - در طول کلاس به‌قدری خسته بودم که چیزی توی مغزم نمی‌رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد go in

  1. phrasal verb Be obscured by clouds

ارجاع به لغت go in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/go-in

لغات نزدیک go in

پیشنهاد بهبود معانی