وارد شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
The security guard asked us to show our identification before we could go in.
مأمور امنیتی از ما خواست قبل از اینکه وارد شویم، مدرک شناسایی خود را نشان دهیم.
The concert is about to start, so we need to go in quickly.
کنسرت در آستانهی شروع است، پس باید سریع وارد شویم.
از دیده پنهان شدن (خورشید) (به دلیل پوشانده شدن توسط ابرها)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We were enjoying a picnic in the park when the sun unexpectedly went in
در حال لذت بردن از پیکنیک در پارک بودیم که خورشید به طور غیرمنتظرهای از دیده پنهان شد.
As soon as the rain started, the sun went in and the sky turned gray.
به محض شروع باران، خورشید از دیده پنهان شد و آسمان خاکستری شد.
انگلیسی بریتانیایی فهمیدن، در مغز کسی رفتن
His explanation was so complicated that it didn't really go in.
توضیح او بهقدری پیچیده بود که واقعاً نفهمیدم.
I was so tired during the lecture that nothing was going in.
در طول کلاس بهقدری خسته بودم که چیزی توی مغزم نمیرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «go in» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-in