با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Infect

ɪnˈfekt ɪnˈfekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    infected
  • شکل سوم:

    infected
  • سوم شخص مفرد:

    infects
  • وجه وصفی حال:

    infecting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive C1
    آلوده کردن (هوا و آب و غیره)، عفونی کردن (زخم)، موجب عفونت چیزی شدن
    • - The polluted river water can infect nearby wells.
    • - آب آلوده‌ی رودخانه می‌تواند چاه‌های مجاور را آلوده کند.
    • - The bacteria from the dirty knife infected the wound.
    • - باکتری‌های چاقوی کثیف زخم را عفونی کردند.
  • verb - transitive
    مبتلا کردن
    • - Mosquitoes infected the soldiers with malaria.
    • - پشه‌ها سربازان را به مالاریا مبتلا کردند.
    • - The virus was able to infect a large portion of the population due to its high transmission rate.
    • - این ویروس به دلیل سرعت بالای انتقال توانست بخش بزرگی از جمعیت را مبتلا کند.
  • verb - transitive
    کامپیوتر آلوده کردن
    • - The virus infected my computer and caused it to crash.
    • - ویروس کامپیوتر من را آلوده کرد و باعث از کار افتادن آن شد.
    • - Be careful not to infect your computer by downloading unknown files.
    • - مراقب باشید کامپیوتر خود را با دانلود فایل‌های ناشناس آلوده نکنید.
  • verb - transitive
    سرایت دادن، اثر گذاشتن بر، تحت تأثیر قرار دادن (در مورد شور و شادی و غیره)
    • - His energy and cheerfulness infected the whole group.
    • - حرارت و شادی او به همه‌ی گروه سرایت کرد.
    • - The nurse infected the children with a sense of guilt.
    • - پرستار کودکان را دچار احساس گناه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد infect

  1. verb pollute, contaminate
    Synonyms: affect, blight, corrupt, defile, disease, influence, poison, spoil, spread among, spread to, taint, touch, vitiate

لغات هم‌خانواده infect

ارجاع به لغت infect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infect

لغات نزدیک infect

پیشنهاد بهبود معانی